هفته گذشته، آموس هوخشتاین، مشاور ارشد انرژی دولت بایدن، سرمایهگذاران نهادی را به دلیل توقف حفاری در صنعت نفت و گاز ایالات متحده مقصر دانست و این کار را را ظالمانه و غیرآمریکایی خواند. در واقع، سرمایهگذاران بزرگ، که بیشتر آنها جز صنعت خدمات مالی محسوب میشوند، یکی از دلایلی برای تغییر اولویتهای شرکتهای نفتی ایالات متحده از رشد به بازده سهامداران بوده است.
این مسئله در هیچ کجا به اندازه نفت و گاز شیل صادق نیست – عاملی که مرتبط با آخرین رونق نفت و گاز ایالات متحده بوده و مسئول تبدیل این کشور به بزرگترین تولید کننده این هیدروکربنها در جهان است. با این حال، فشار سرمایهگذاران بر شرکتها برای افزایش پرداختهای سهامداران به جای سرمایهگذاری در تولید جدید، تنها بخشی از موضوعی است که تحلیلهای اخیر را تأیید میکند که نشان میدهد رونق نفت شیل آمریکا به پایان رسیده است و دیگر بازگشتی وجود ندارد.
در دو سال گذشته، صنعت نفت شیل، مانند صنعت نفت و گاز گسترده، درگیر پیامدهای محدودیتهای همه گیری مانند سایر صنایع و مجبور شد تولید را به شدت محدود کند. و این صنعت هنوز گریبانگیر برخی از اثرات ناشی از قرنطینه ها، مانند کمبود نیروی کار و مواد خام است.
با این حال، به نظر میرسد که این مشکلات وجود دارند و تولید از پایین ترین سطح ۹.۷ میلیون بشکه ای که در می ۲۰۲۰ به آن رسیده بود، در حال بهبود است. زیرا علاوه بر برخی اثرات همیشگی این بیماری همه گیر، مواردی مانند فرسودگی طبیعی، سیاست های دولت و در واقع فشار سرمایه گذاران نیز مطرح هستند.
در تحلیلی اخیر از وضعیت صنعت نفت شیل ایالات متحده، سرمایهگذاران منابع گورینگ و روزنکواج این سه عامل را به عنوان محرک های تغییر صنعت از رونق پیش از همه گیری آن به سرعت اندازه گیری شده تولید و سرمایه گذاری در آینده در نظر گرفتند. فرسودگی طبیعی چیزی نیست که به راحتی در مورد شیل ایالات متحده به کار گرفته شود. در واقع، بیشتر گزارشهای مربوط به صنعت، به ثروت منابع شیل ایالات متحده، بهویژه پرمین اشاره میکنند، اما نمیتوان گفت که این تجهیزات مدتها پیش مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و در برخی از آنها، حفاری مانند گذشته سودآور است.
در واقع، گورینگ و روزنکواج براین باورند که حفاریها در سازندهای ایگل فورد و باکن تا حد زیادی از نقاط حفاری سودآور به پایان رسیدهاند و احتمالاً تولید در این دو مکان شروع به کاهش خواهد کرد.
این شرکت سرمایه گذاری منابع به داستان اوسیس پترولیوم اشاره کرد که این روند را نشان میدهد: اوسیس در سال ۲۰۱۷ گفت که به مدت ۲۰ سال مکان حفاری برتر در باکن وجود دارد. اما ماهها بعد، شرکت باکن را ترک کرد و با خرید زمینهایی از فورج انرژی به پرمین رفت. سه سال بعد، اعلام ورشکستگی نمود. یک سال بعد، در سال ۲۰۲۱، زمین پرمین خود را فروخت و در معامله ای ۶ میلیارد دلاری با وایتینگ پترولیوم ادغام شد.
علاوه بر کاهش منابع طبیعی، بحث حمایت سیاسی یا بهتر بگوییم عدم حمایت سیاسی نیز مطرح است. دولت بایدن موضع ضد نفت و گاز خود را به نقطه مرکزی سیاستهای انرژی خود تبدیل کرده است و به نظر میرسد که تا زمانی که این سیاست ها بدون تغییر باقی می مانند، هیچ تلاشی برای اجبار به حفاری های نفت اثری نخواهد داشت.
آموس هوخشتاین اولین و آخرین کسی نیست که حفاریها را به خاطر حفاری نکردن، حتی غیرمستقیم، مورد انتقاد قرار می دهد. با این حال، دولتی که هوخشتاین یکی از اعضای آن است قصد خود را برای تحت فشار قرار دادن صنعت نفت و گاز ایالات متحده به دلیل اولویت دادن به تغییر به اشکال انرژی کم کربن اعلام نمود. طبق تحلیل گورینگ و روزنکواج ، “هر پیشنهادی از سوی دولت بایدن در پاسخ به قیمتهای بالای انرژی یا کاملاً در تضاد با صنعت است یا در بهترین حالت خنثی است.”
سرمایهگذاران همچنین می گویند: «هیچ وقت دولت به صنعت انرژی اعلام نکرده است که موضعش ممکن است از خصومت آشکار به سمت تسهیلات تغییر کند. دولت هرگز نشان نداده است که این افزایش بسیار مطلوب تولید چیزی جز راهی موقت برای تثبیت قیمت نفت است.»
این واقعیت مطمئناً برای ایجاد انگیزه برای افزایش هزینهها برای تولید بیشتر، چه برای مدیریت شرکتها یا سهامداران آنها، که بسیاری از آنها در واقع از وال استریت هستند، کافی نیست. طبق نظر گوهرینگ و روزنجاویج، اکثر شرکتهای انرژی در حال حاضر با وجود افزایش ارزش سهام که پس از افزایش قیمتهای بینالمللی نفت رخ داد، با ارزشهای نزدیک به رکورد پایین معامله میشوند.
وقتی ارزش سهام یک شرکت بسیار پایین است، انگیزه کمی برای تزریق پول برای تولید جدید وجود دارد که به دلیل ارزشگذاریهای پایین مداوم، تأثیری بر قیمت شرکت نخواهد داشت. در عوض، همچون شرکتهای شیل، شرکتها بر بازگرداندن وجه نقد به سهامداران و افزایش قیمت سهام خود با بازخریدها تمرکز میکنند.
مشوقهای بسیار کمی برای حفاریهای نفتی در شیل وجود دارد. در حقیقت، برای یافتن چنین انگیزهای باید به سختی جستوجو کرد، حتی در شرایطی که عرضه جهانی نفت خام همچنان محدود است، با گزینه فشار بیشتر، پیامدهای تعیین سقف قیمتی G7 برای نفت خام روسیه مشخص میشود.
منبع:oilprice
مشاهده خبر