تصمیم گیری در مورد اینکه کدام یک توهین آمیزتر است، سخت است: مارک کارنی، رئیس سابق بانک مرکزی انگلیس، برکسیت مقصر را نرخ تورم پیشرو در جهان می داند. طبق نظر اندرو بیلی افزایش “ناپایدار” دستمزدها ناشی از این مسئله بوده است. کارنی این هفته اعلام نمود: «ما پیش از برکسیت اعلام نمود که این یک شوک عرضه منفی برای یک دوره زمانی خواهد بود و پیامد آن پوند ضعیف ، تورم بالاتر و رشد ضعیف تر است و بانک مرکزی باید در مقابل این حادثه مقاومت کند.
“اکنون این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاده است. این اتفاق همزمان با عوامل دیگر رخ داده است، اما این مسئله یک جنبه منحصر به فرد از تعدیل اقتصادی است که در اینجا در حال وقوع است.»
در حالی که برکسیت ممکن است نقش بی اهمیتی در تورم سرسختانه ما داشته باشد، آیا کارنی به طور جدی فکر میکند که ما این واقعیت را نادیده میگیریم که او فرمانداری بود که بر نرخهای بهره بسیار پایین تاکید داشت که به وخامت بیشتر این بحران منجر شد و بدین صورت برنامه تسهیل کمی (QE)بانکها نیز به تشدید این بحران ها کمک نمود و بهانه بیلی برای اینکه نه تنها به هشدارهای متعدد توجه نکرد که تورم به سرعت پس از همه گیری ویروس کرونا افزایش مییابد، بلکه برای اتخاذ تصمیم فاجعهبار برای ادامه QE حتی فراتر از سطوح چاپ پول به سبک انحصاری کارنی چیست؟
لازم نیست یک اقتصاددان باشید تا بفهمید که رویکرد کاملاً جدید بانک نسبت به سیاست پولی، همراه با پایین نگه داشتن نرخهای بهره برای مدت طولانی، در مقیاسی بسیار بزرگتر از جنگ در اوکراین یا عوامل بین المللی در کشورهای دیگر به این آشفتگی دامن زده است. به همین دلیل است که نرخ تورم بریتانیا در محدوده ۸.۷ درصد مانده است و به همین دلیل تورم اصلی در اینجا همچنان افزایش مییابد اما نه در سایر نقاط جهان. این هفته درس بزرگی برای ما بود و ما خیلی منزوی شده ایم. کشورهای دیگر تورم را سرکوب کرده اند، اما ما این کار را نکردیم. بانکها دقیقا فکر می کند که دیگر دوران شکوفایی اقتصاد ما به سر رسیده است و دلیل خوبی برای این حرف دارد: ما به سرعت در حال تبدیل شدن به هیولای تورم غرب هستیم.
ترزا می در مورد “درخت پول جادویی” جرمی کوربین شوخی نمود که ظاهراً غافل از این واقعیت بود که یک جنگل کامل از آنها در خیابان تردنیدل کاشته شده است. بانکهای تجاری تحت نظر با نک مرکزی اعلام کردند اگر ۵۰۰۰۰۰ پوند وام مسکن برای یک خانه ۱ میلیون پوندی با بهره کم می خواهید؟ اینجا بروید. به وام تجاری کم بهره علاقه دارید؟ دیگر کار تو تمام است! نرخ بهره نزدیک به یک دهه خیلی پایین و نزدیک به صفر بوده است. حال شما چه می گویید. باید با مشکلات کنونی دست و پنجه نرم کنید.
پس جای تعجب نیست که دولت های مختلف در این کشور به دنبال این بودهاند که نقدینگی مالیاتدهندگان را تا این حد آزادانه به ثبات برسانند. از زمان سقوط مالی جهانی در سال ۲۰۰۸، به نظر میرسد این طرز فکر به وجود آمده است که راهحل همه مشکلات اقتصادی ما پول «مجانی» است ، در حالی که در واقع این عامل اصلی بسیاری از مشکلات اقتصادی ما بوده است.
این افسانه قدیمی که دولت می تواند برای هر چیزی که بخواهد پول بدهد، دیگر وجود ندارد، و مانند همیشه وقتی که “موسسات” خودخواه که ادعا می کنند بهترین چیزها را می دانند، این مردم هستند که دستمزد خود را پرداخت می کنند و همیشه در رنج و عذاب به سر می برند.
با این حال، چیزی که اوضاع را بدتر میکند این است که ما اکنون شرطی شده ایم زیرا فکر کنیم همین نهادها ما را نجات خواهند داد. در این مورد، مسلماً ما به اندازه بانکها مقصر هستیم. درست همانطور که کارنی و همکارانش بی حساب پول چاپ کردهاند و با علاقه فراوان میل بدهیهای ما راپرداخت کردهاند، ما نیز وابستگی خطرناکی برای دولت ایجاد کرده ایم که به هنگام بروز مشکلات، این وضعیت بدتر نیز می شود.
پس از پر شدن جیبهایمان با پول نقد در دوران همه گیری ویروس کرونا، خودمان را فریب دادیم که در کشوری ثروتمند زندگی میکنیم که میتواند خسارات ما را جبران نماید. زمانی که در قبال قبوض انرژی یارانه پرداخت کردند، آسودگی ما نیز دو چندان شد. ۷۰ میلیارد پوند دیگر در قبال یک بسته حمایتی انرژی چیست، در حالی که قبلاً همان مبلغ را برای پرداخت دستمزد میلیونها نفر برای ماهها هزینه کردهاید؟
در آن دوره عده کمی فکر می کردند که پرداخت پول به مردم برای نشستن در خانه و انجام هیچ کاری در واقع هدر دادن مقادیر زیادی پول است که عواقب اقتصادی فاجعه باری به همراه دارد. میلیاردها دلار نقدینگی به دور ریخته شد، و کسانی که در این باره تصمیم گرفتند ظاهراً از این واقعیت بی خبربودند که با همان مقدار پول، میتوانستیم آمار جرم و جنایت را کاهش دهیم یا از کاهش گسترده مالیات برخوردار شویم.
و فکر کنم که برخی هنوز شکایت دارند که پول مرخصی کافی نیست، یا اینکه خزانه داری برای افزایش مزایای کودکان و حقوق بازنشستگی براساس تورم، به میزان ۱۰ درصد کافی نیست.
دستمزدها افزایش یافته است، حتی با وجود اینکه افراد بیشتری دور کاری می کردند، اما همه اینها یک توهم بود. تمام مدت روی کوهی از بدهی نشسته بودیم که اکنون در آستانه سقوط اقتصادی هستیم. باز هم، آیا همه ما نباید بهتر می دانستیم که اگر واقعاً با خودمان صادق بودیم، برخی از ما با این باور اشتباه که نرخهای بهره پایین میمانند و قیمت مسکن برای همیشه بالا میرود، نسبت به وامهای مسکن خود بی توجه بودیم. درست است، بانک کاری انجام نداد تا ما را نسبت به این اشتباه آگاه نماید ، اما از صمیم قلب همه می دانستیم که این یک بمب ساعتی بود که منتظر انفجار بود.
این هفته همچنین متوجه شدیم که بدهی دولت برای اولین بار از سال ۱۹۶۱ به بالای ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. چه کسی این بدهی را می پردازد؟
ما همچنین نسبت به مفهوم زندگی آگاهی لازم را نداریم، وامهای هنگفتی را برای تأمین مالی خودروهای جدید براق هر سه سال یک بار دریافت میکنیم و تمام هزینههای آنلاین خود را صرف طرحهای قسطی می نماییم. این نیز ما را فریب داده است که فکر کنیم ثروتمندتر از قبل شده ایم.
حقیقت تلخ این است که ما اکنون کشوری فقیر هستیم، نه تنها با افزایش تورم اصلی و نرخ بهره، بلکه به زودی با بالاترین بار مالیاتی از زمان جنگ جهانی دوم مواجه خواهیم شد.
اعتیاد ما به داشتن هر چیزی که میخواهیم، باید حتما به آن برسیم، چنان است که برخی اکنون انتظار دارند که در هزینههای سرسام اور وام مسکن دولت به انها کمک کند. لیبرال دموکراتهای مالی در مورد کمکهای مالی وام مسکن صحبت میکنند، گویی این وظیفه دولت است که هر کسی را که در اثر حوادث خاص خسارت دیده است، جبران مالی نماید یا مستقیماً غرامت بدهد. در همین حال، ما احزاب چپ را داریم که نسبت به «کاهش دستمزد ها» انتقاد می کنند و خواهان افزایش دستمزدهای بخش دولتی هستند، زیرا دقیقا مطلع نیستند که حتی این دولت با احزاب جناح راست بودجه را به باد داده است.
هر بسته کمک معیشتی منجر به این میشود که اجارهکنندگان مجبور شوند به همان افرادی که قیمت خانهشان هر روز در حال افزایش است، یارانه بدهند. ما تنها داریم به ثروتمندان یارانه می دهیم و بدین صورت ثروتمندان هر روز ثروتمند تر و فقیران هر روز فقیر تر می شوند.
منبع: yahoo
مشاهده خبر