بر اساس داده های اداره اطلاعات انرژی(EIA)، اگرچه ایالات متحده با تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت، تغییری تاریخی را در سال ۲۰۲۰ رقم زد، اما از پایان جنگ جهانی دوم به عنوان واردکننده خالص نفت خام باقی مانده است. اساساً، “نفت خام” فقط نفت خام است، اما نفت شامل نفت خام، فرآورده های نفتی تصفیه شده و سایر مایعات (از جمله میعانات گازی) می شود. در کنار این تمایز فنی مهم، خیلی دور از انتظار نیست که در سال ۲۰۲۳، ایالات متحده در نهایت برای اولین بار از سال ۱۹۴۵ به تنها صادرکننده خالص نفت خام تبدیل شود و پیامدهای این امر برای سیاست این کشور در قبال خاورمیانه میتواند خیلی مهم باشد. براساس آمار میتوان گفت: ابتدا EIA پیش بینی می کند که واردات خالص نفت خام ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ به ۳.۴ میلیون بشکه در روز کاهش یابد زیرا تولید نفت خام داخلی به میانگین سالانه نزدیک به ۱۳ میلیون بشکه در روز در ماه نوامبر افزایش مییابد و بدین صورت همه عوامل دیگر به طور یکسان باقی میمانند. ایالات متحده در آستانه تغییر تاریخی خود در سال ۲۰۲۰ برای تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص فرآوردههای نفتی، از ابتدای سال ۲۰۲۰ تا پایان سال ۲۰۲۲ به طور متوسط کمی بیش از ۱۱ میلیون بشکه در روز نفت خام تولید نمود. با این حال، در ماههای پایانی سال ۲۰۲۲، ایالات متحده بیش از ۱۲ میلیون بشکه در روز تولید نمود، اما EIA در ابتدا پیش بینی کرد که میانگین تولید نفت خام این کشور در سال ۲۰۲۳ حداقل ۱۲.۴۴ میلیون بشکه در روز باشد. در سمت دیگر معادله عرضه/تقاضا، در سالهای اخیر، ایالات متحده به طور پیوسته حدود ۲۰ میلیون بشکه در روز نفت خام مصرف کرده است و رقم خالص واردات نفت خام حدود ۷ میلیون بشکه در روز باقی مانده است. با این حال، بر اساس برآوردهای EIA، در سال ۲۰۲۱، ایالات متحده تنها ۶.۱ میلیون بشکه در روز نفت خام وارد نمود، اگرچه این رقم در نیمه اول سال ۲۰۲۲ به ۶.۳ میلیون بشکه در روز رسید، تنها ۱.۱ میلیون بشکه در روز واردات نفت خام ادامه یافت.
بخشی از این اتفاق به دلیل تحریمهای صادرات نفت خام و گاز روسیه بود، اما این رخداد عمدتا به دلیل انتشار نفت خام از ذخایر استراتژیک نفت ایالات متحده و افزایش تولید در تولید نفت خام ایالات متحده در این کشور صورت گرفت. اواخر سال ۲۰۲۲ کاهش کوتاه مدت در واردات نفت خام ایالات متحده تحت تأثیر انتشار SPR قرار گرفت. با این حال، مسئولیت کاهش مداوم واردات به ایالات متحده برای تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت خام میتواند ناشی از سیاستهایی باشد که از طرف تیم جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، با افزایش قیمت نفت در زمان تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اعلام شد.
در ماه مارس، جنیفر گرانهولم، وزیر انرژی ایالات متحده گفت که دولت بایدن اقداماتی را در پیش دارد که میتواند منجر به افزایش قابل توجه عرضه انرژی داخلی تا پایان سال ۲۰۲۲ شود. اما با اوج گیری وقایع مرتبط با جنگ اوکراین و روسیه، گرانهولم اعلام نمود که وعده های مرتبط با انرژی سبز در اوایل ریاست جمهوری بایدن نشاندهنده این واقعیت آشکار است که قیمتهای بالای نفت و گاز از نظر اقتصادی به ایالات متحده آسیب میزند و بدین صورت شانس حضور روسای جمهور و احزاب آنها مجددا تحت تاثیر قرار میگیرد به گفته گرانهولم در ماه مارس، ایالات متحده در تلاش بود تا حداقل ۳ میلیون بشکه در روز از عرضه جهانی نفت جدید را شناسایی نماید، زیرا چندین مدیر ارشد نفت و گاز قول دادند که شرکتهای آنها قرار است سرمایه گذاریهای خود را به طور چشمگیری افزایش دهند و سکوهای جدید را فعال کنند.
عدم وابستگی به هیچ کشوری برای نفت خام یا مهمتر از آن برای نیازهای انرژی خود به عنوان یک پدیده کلی در حقیقت یکی از نگرانیهای اصلی ایالات متحده از زمان شروع بحران نفتی ۱۹۷۳ بوده است که طی آن اعضای اوپک و کشورهایی همچون مصر و سوریه و تونس صادرات نفت به ایالات متحده، بریتانیا، ژاپن، کانادا و هلند را به تدریج قطع نمودند. این کار در واکنش به ارسال تسلیحات ایالات متحده به اسرائیل در جنگ یوم کیپور بود که علیه ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه میجنگیدند. افزایش قیمت نفت با کاهش تدریجی تولید نفت توسط اعضای اوپک در طول دوره تشدید شد و در پایان تحریم در مارس ۱۹۷۴، قیمت نفت از حدود ۳ دلار در هر بشکه به نزدیک به ۱۱ دلار آمریکا افزایش یافت.
شیخ احمد زکی یمانی، وزیر وقت نفت و ذخایر معدنی عربستان سعودی که اعتبار زیادی در تدوین استراتژی تحریم داشت، تأکید کرد که این راهبرد «تغییر اساسی در موازنه قدرت جهانی بین کشورهای در حال توسعه تولیدکننده نفت و صنایع توسعه یافته کشورهایی که آن را مصرف کردند، ایجاد نموده است.»
این تغییر قدرت در ایالات متحده نیز به خوبی مورد توجه قرار گرفته است، به ویژه توسط هنری کیسینجر، استراتژیست بسیار با نفوذ ژئوپلیتیک ایالات متحده که از ژانویه ۱۹۶۹ تا نوامبر ۱۹۷۵ به عنوان مشاور امنیت ملی و از سپتامبر ۱۹۷۳ تا ژانویه ۱۹۷۷ به عنوان وزیر امور خارجه شروع به کار نمود. در آن برهه زمانی در دهه ۱۹۷۰، ایالات متحده فاقد توانایی تولید نفت خام بود که اقتصادش را از اثرات مخرب چنین تحریمهای نفتی آتی توسط عربستان سعودی، اوپک و سایر کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت که عمدتاً در خاورمیانه قرار داشتند، مصون میداشت.
قدرت اقتصادی پایه اصلی تمام قدرت ایالات متحده در سرتاسر جهان بوده است، همانطور که امروز نیز در جایگاه خود را حفظ کرده است، بنابراین برای کیسینجر و برای روسای جمهور پیشنهادی وی، کاملا مشخص بود که استراتژی را سریعا تدوین نمایند که احتمال تکرار چنین تحریم هایی را کاهش دهد. راهبرد اصلی این فرد «دیپلماسی مثلثی» بود که او در تنظیم روابط ایالات متحده با دو قدرت بزرگ دیگر آن زمان، روسیه و چین، در نظر گرفت. این استراتژی، به نوبه خود، گونهای از اصل ساده «تفرقه بینداز و حکومت کن» بود که مخالفان را در طول زمان با بهرهبرداری از شکاف ارتباطی موجود در کشورها و روابط آنها با یکدیگر تضعیف میکند.
به گفته کیسینجر، تقسیمبندی کشورهای تولیدکننده نفت خاورمیانه میتواند بر اساس خطوط ناسیونالیستی صورت گیرد، همانطور که با حمایت ایالات متحده از معاهده صلح ۱۹۷۹ مصر و اسرائیل، که باعث هرج و مرج در جهان عرب شد، نوعی زمینهسازی برای ترور انور سادات، رئیس جمهور مصر در سال ۱۹۸۱ شد که این قرارداد را امضا نمود. یا میتوان تقسیمبندی را به صورت درون ملی(و درون منطقهای) از طریق دامن زدن به تنشهای فرقهای مذهبی در کشورهای هدف اصلی، مانند عراق و سوریه، به ویژه در زمانهای اخیر، به سرانجام رساند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که همین سیاست کیسینجر مبنی بر «ابهام سازنده» اکنون توسط روسیه و چین با هدف دوگانه افزایش قدرت هیدروکربنی خود (از طریق دسترسی بیشتر به عرضه و توزیع و در نتیجه قیمتگذاری) و تغییر موضع خاورمیانه در برابر آمریکا و غرب در نظر گرفته شده است.
در حالی که ایالات متحده در حال حرکت به سمت تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص نفت خام و نفت وکسب استقلال کامل انرژی است، ممکن است واشنگتن تصمیم بگیرد به طور کامل از دردسرسازترین نقاط خاورمیانه که در دوره دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا ، ارتباط تنگاتنگی با این کشور داشت، خارج شود. بخشی از این دور شدن از نقش «پلیس جهانی» که ترامپ میخواست به آن پایان دهد، عدم دخالت امریکا در جنگهای بی پایان خاورمیانه (۲۰۲۰) بوده است. البته این چالش بزرگی در معماری ژئوپلیتیک جهانی ایجاد میکند و به نظر میرسد چین، با روسیه که اکنون نقش حمایتی مشتاقانه برای آن بازی میکند، از پر کردن جای خالی امریکا خوشنود شوند.
منبع:oilprice
مشاهده خبر