بازار سهام ممکن است از نظر لغوی کلمه اقتصاد را به ذهن ما متبادر نسازد، اما تمایز بین این دو به طور فزایندهای دشوارتر میشود. با توجه به اینکه مالکیت خانوارها از سهام در حال افزایش است و سرنوشت شرکتها – به ویژه در بخش فناوری نوآورانه – به قیمت سهام آنها گره خورده است، سرنوشت وال استریت و خیابان اصلی هرگز تا این حد در هم آمیخته نشده است. بنابراین از آنجایی که بازار سهام این دوره پرنوسان را پشت سر میگذارد، نشانه خوبی برای چشم انداز رشد بالاتر نیست. جوزف لاورگنا، اقتصاددان ارشد قاره آمریکا در ناتیکسیس میگوید: «در ۲۰ سال گذشته، ما یک اقتصاد مالی داشتهایم که رشد قابل توجهی داشته است. چند دهه پیش میتوانستید بگویید که بازار سهام اقتصاد نیست، و این حرف صحیح بود. امروز دیگر اینطور نیست”.
هیچ کس نمیتواند استدلال کند که بازار سهام تماماً اقتصاد است، اما به ندرت میتوان این تصور را که به بخش بزرگی از زندگی روزمره تبدیل شده است، انکار نمود. بر اساس دادههای فدرال رزرو، تا پایان سال ۲۰۲۱، سهم ثروت خانوارها که از سهامهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم نگهداری میکنند به رکورد ۴۱.۹ درصد دست یافته است که بیش از دو برابر ۳۰ سال پیش است. برخی عوامل، از ظهور تجارت آنلاین گرفته تا سیاستهای پولی مناسب سهام تا اقتصاد ضعیف جهانی، سهام ایالات متحده را به محلی جذاب برای نگهداشتن پول و کسب بازدهی خوب تبدیل کرده است، همچنین اقتصاد را نسبت به شوکهای وال استریت بسیار حساستر نموده است.
دارایی های سهام به عنوان سهمی از ثروت خانوار
لاورگنا، اقتصاددان ارشد شورای اقتصاد ملی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ اظهار داشت: «زمانی که داراییهای پرخطر به سرعت کاهش مییابند و به سرعت سقوط میکنند، بی شک رشد اقتصادی آسیب خواهد دید. در هر صورت، وقتی قیمت دارایی ها کاهش می یابد، این رابطه حتی بهتر از زمانی است که قیمت داراییها افزایش می یابد.»
ماهیت ارتباط
مکانیسم انتقال بین بازار و رشد اقتصادی چند جانبه اما نسبتاً ساده است. سهام و اعتماد مصرف کننده از لحاظ تاریخی ارتباط نزدیکی با هم دارند، بنابراین وقتی سهام سقوط میکند، مردم تمایل به کاهش هزینهها دارند. کاهش هزینهها رشد فروش را کندتر میکند و قیمت سهام را در مقایسه با درآمدهای آتی جذابتر می نماید. بدین صورت، واکنش بازار بدین صورت است که ثروت کمتری به ترازنامه مصرف کننده سرازیر می شود.
نکته مهم دیگری نیز وجود دارد: شرکتها، بهویژه شرکتهای ولی سیلیکون، دائماً نیاز به افزایش سرمایه و رشد قیمت سهام خود دارند تا این کار را انجام دهند. مارک زندی، اقتصاددان ارشد مودیز آنالیتیکس اظهار نمود: «علاوه بر تأثیر ثروت بر مصرفکنندگان، بر تصمیمهای سرمایهگذاری شرکتها، بهویژه شرکتهای با رشد بالا، شرکتهای فناوری که برای تأمین مالی رشد خود متکی به افزایش سرمایه از طریق بازار سهام هستند، تأثیرگذار است.»
“اگر قیمت سهام افت نماید، افزایش ارزش سهام بسیار دشوارتر است. هزینه سرمایه آنها بسیار بالاتر است، بنابراین آنها نمیتوانند به این شدت افزایش یابند. این عنصر دیگری از خط مرزی است بین آنچه در بازار سهام و رشد اقتصادی اتفاق می افتد.”
اگر رشد درآمد به اندازه کافی کاهش شود، شرکتها باید راهی برای کاهش هزینهها بیابند تا اعداد نهایی خود را به دست آورند. اولین جایی که معمولا مورد بررسی قرار میگیرد: حقوق و دستمزد است. اشتغال در دو سال گذشته با سرعت ثابتی در حال افزایش بوده است، اما در صورت تداوم آشفتگی بازار، این مسئله میتواند مشکل آفرین شود.
کوئینسی کراسبی، استراتژیست ارشد سهام در ال پی فایننشیال گفت: «شرکتها قیمت سهام خود را مدیریت میکنند و میخواهند مطمئن شوند که این پیشبینیها دست نخورده باقی میمانند تا جایی که بتوانند روی آن مانور دهند، اما در صورت لزوم، هزینه ها را کاهش می دهند. برای اکثر شرکت ها، هزینه اصلی سرمایه آنها نیروی کار است و این دلیل دیگری است که فدرال رزرو مجبور است نظاره گر این روند باشد.»
ارتباط فدرال رزرو
در واقع، فدرال رزرو مولفه اصلی در پیوند بین بازارها و اقتصاد محسوب میشود. بانکهای مرکزی همیشه با تغییرات بازار هماهنگ بودهاند، اما پس از بحران مالی ۲۰۰۸، سیاستهای پولی حتی بیشتر بر داراییهای ریسکی بهعنوان مکانیزم انتقال وابسته بودهاند. فدرال رزرو از آن زمان تاکنون بیش از ۸ تریلیون دلار اوراق قرضه خریداری کرده است تا نرخ بهره را پایین نگه دارد و روند نقدینگی را در اقتصاد حفظ کند و این حالت شامل اقتصاد مالی نیز میشود.
استیو بلیتز، اقتصاددان ارشد ایالات متحده در تی اس لامبارد میگوید: «مصرفکنندگان مشارکت خیلی خوبی در بازار سهام دارند و فدرال رزرو آنها را در آنجا قرار داده است». علی الخصوص از سال ۲۰۱۶، مصرف کنندگان خریداران بزرگ سهام بوده اند. ما شاهد همبستگی بالایی بین قیمت سهام و هزینه های اختیاری بوده ایم.
با این حال، مقامات فدرال رزرو ممکن است با دیدن برخی نشانه های عجیب از وال استریت مشکلی نداشته باشند. برای بانک مرکزی، تورم مشکل اصلی همیشگی است و این مشکل به خاطر عرضهای است که نتوانسته است تقاضای بی وقفه مصرفکننده برای کالاها به جای خدمات را برآورده نماید. بازارها از روز پنجشنبه، یک روز پس از اعلام فدرال رزرو برای افزایش ۵۰ واحدی نرخ بهره که بزرگترین افزایش در ۲۲ سال گذشته بود، در معرض فروش قرار گرفتند.
فدرال رزرو همچنین شروع به فروختن برخی از اوراق قرضه انباشته خود نموده است و این فرایند دیگری است که مستقیماً بر وال استریت تأثیر گذاشته است، اما از طریق هزینه های استقراض بالاتر، به ویژه در مورد وام های مسکن، به سمت مین استریت در حال حرکت است. کراسبی گفت، “بنابراین بازار و اقتصاد دو مقوله متفاوت هستند، اما در نقاطی به هم می پیوندند.”
بازار «جزئی از شرایط مالی است، و با عقب نشینی بازار، فرض بر این است که میتواند به کاهش تقاضا کمک کند و این مسئله یکی از مواردی است که آنها میخواهند. هدف آنها این است که روند رضد اقتصادی را کندتر نمایند”. با این حال، زندی، اقتصاددان مودی، هشدار داد که نباید رکود فعلی که در آن شاخص S&P 500 تا به امروز حدود ۱۵ درصد سقوط کرده است، سیگنالی بسیار قوی در مورد رکود پیش رو در نظر گرفته شود.
تولید ناخالص داخلی با سرعت ۱.۴ درصد در سه ماهه اول کاهش یافت، اما اکثر اقتصاددانان وال استریت رشد بالاتری را تا پایان سال مشاهده میکنند، البته اغراق نیست اگر به سودهای بزرگتر سال ۲۰۲۱ نزدیک شویم. زندی اظهار داشت: «بازار یک شاخص پیشبینیکننده است که نشان میدهد اقتصاد به کدام سمت می رود، اما به طور کلی در این مورد بیشتر اغراق میکنیم. بنابراین، فروش سهام که اکنون شاهد آن هستیم، نشان دهنده یک روند اقتصادی در حال رشد کند است، شاید اقتصادی که با رکود در هم تنیده است. اما احتمالاً در این زمینه از خودش جلوتر است.»
منبع:cnbc
مشاهده خبر